همیاب 24

همیاب24 اولین و بزرگترین سامانه ثبت و جستجوی کالای دیجیتال گم شده و سرقتی

همیاب24 اولین و بزرگترین سامانه ثبت و جستجوی کالای دیجیتال گم شده و سرقتی

سامانه همیاب 24 نخستین وگسترده ترین بستر اطلاع رسانی انواع کالاهای دیجیتال گم شده و پیدا شده و بررسی رایگان دقت و صحت خرید کالای دیجیتال در ایران است، که با هدف ارائه خدمات متمایز و ایجاد حس امن در خرید کالاهای دیجیتال در اردیبهشت ماه 1394 فعالیت خود را آغاز کرد. «اطلاع رسانی سریع و همگانی» ، «کاهش هزینه و گستردگی جغرافیایی اطلاع رسانی» ، «بررسی دقیق خرید کالای دیجیتال » و «کاهش تاثیرات اجتماعی خرید کالاهای دیجیتال شبه دار » چهار اصل اولیه است که سامانه همیاب 24 از نخستین روز تاسیس سعی کرده است به آن پایبند باشد.

ایجاد بستر مناسب تحت وب از طریق وب سایت همیاب 24 ،اطلاع رسانی گم شدن کالا را در کمترین زمان با حداقل هزینه ، در گستره جغرافیایی وسیع و به تعداد زیادی از مخاطبان( از جمله واحد های صنفی و عموم مردم) در 24 ساعت شبانه روز امکان پذیر می سازد. در صورتی که در روشهای سنتی نیاز به صرف وقت و هزینه بالا می باشد و نیز اطلاع رسانی به صورت منطقه ای و محدود است.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه
ليست وبلاگهای به روز شده

این که در ابتدا و انتهای بسیاری از فیلم‌های ترسناک قید می‌شود داستان از یک اتفاق وحشتناک رخ داده در دنیای واقعی الهام گرفته شده، بدون دلیل نیست. واقعیت می‌تواند به اندازه‌ای که یک فرد فکرش را هم نمی‌کند ترسناک باشد و از‌ آن‌ چه که یک کارگردان با تکنیک‌های مختلف جذب مخاطب بر روی صفحه نمایش می‌آورد، بسیار عجیب و غریب‌تر ظاهر شود. در ادامه به ذکر ۷ اتفاق وحشتناک دنیا در طول تاریخ خواهیم پرداخت که اگر چه در نگاه اول به نظر می‌رسد تا یک سکانس از یک فیلم وحشتناک باشند، اما کاملا واقعی بوده و زمانی اتفاق افتاده‌اند. توصیه می‌شود اگر فرد خیال پردازی هستید، با احتیاط بیشتری هر داستان مرتبط با یک اتفاق وحشتناک دنیا را دنبال کنید.
۷ اتفاق وحشتناک دنیا طی دو قرن اخیر
شاید در نظر اول بردن نام اتفاق وحشتناک برای این حوادث کمی اغراق آمیز باشد، اما قرار گرفتن در این شرایط، بسیار وحشتناک‌تر از دیدن لحظه‌ای یک موجود خوفناک است، چون شخص درگیر داستان هر لحظه انتظار دیدن یک چیز عجیب و غریب را کشیده و یک ترس دائمی را همه جا با خود حمل می‌کند. در نظر داشته باشید که این داستان‌های بلند، حاوی ۷ اتفاق وحشتناک دنیا در صد سال اخیر، در ۷ صفحه تقسیم شده‌ و هر صفحه یک داستان را روایت می‌کند.

۱- نامه آلبرت فیش

آلبرت فیش یک آزار دهنده و شکنجه‌گر کودکان بود. (وی مجموعه‌ای از تجهیزات مخوف برای خود داشت که توسط خودش ادوات جهنم نام گذاری شده و ساطور قصابی تنها یکی از آن‌ها بود) وی یک قاتل سریالی، آدمخوار و روان‌پریش جنسی بود که اعضا و جوارح خودش را حتی قطع می‌کرد. اما در کنار همه اینها، این پدید آورنده یک اتفاق وحشتناک در دوره‌ای خاص از تاریخ، ویژگی شخصیتی دیگری نیز داشت که از این هیولا یک شخصیت حتی وحشتناک‌تر نیز می‌ساخت، “اصرار وی برای کینه توزی” (شخص بدون کلاه در تصویر، آلبرت فیش است)

ind39a9fbr0ksifcyrk8-620x347

این نامه هراسناک و بی‌نام که به مادر یکی از آخرین قربانیان شناخته شده وی، گریس باد (Grace Budd) ده ساله، نوشته شده را بخوانید، نامه‌ای که به تشریح یک اتفاق وحشتناک در طول تاریخ می‌پردازد. در این نامه ابتدا با احترام نوشته شده “دوست عزیز، خانم باد” که این تنها قسمت مودبانه نامه است. در ادامه مخوف‌ترین قسمت نامه را می‌بینید که به طور حتما بسیاری در میانه‌ها از خواندن آن دست خواهند کشید. کمتر کسی ممکن است بعد از خواندن این متن، جنایت آلبرت فیش را به عنوان یک اتفاق وحشتناک ، مشمئز کننده و غیر قابل تصور در قرن اخیر عنوان نکند.

در روز یکشنبه سوم جولای ۱۹۲۸، من به منزل شما سر زده و یک ظرف پنیر ترد و توت فرنگی برای شما آوردم. ما ناهار خوردیم. گریس در بالین من نشست و من را بوسید، اما در همین هنگام فکری به سرم زد تا این دخترک را بخورم. یا استفاده از یک حقه و وانمود کردن برای بردن او به یک مهمانی، شما با آمدن وی همراه من موافقت کردید. من او را به یک خانه متروک و خالی از سکنه، که پیشتر مهیا کرده بودم، برده و از اون خواستم تا در محوطه بیرونی باقی بماند. در حالی که او مشغول چیدن گل‌های وحشی بود، من به طبقای بالایی رفته و تمامی لباس‌های خود را در آوردم، چون می‌دانستم در غیر این صورت، تمامی خون او سرتاسر لباس من را کثیف خواهد کرد. سپس به لبه پنچره رفته و گریس را صدا زدم و در همین حین در کمد دیواری پنهان شدم. وقتی که او بعد از آمدن به طبقه بالایی من را کاملا عریان دید، شروع به گریه کرده و تلاش کرد تا به طبقه پایین فرار کند، اما من گریس را به چنگ آورده و در همین حین که می‌گفت “به مادرم خواهم گفت”، لباس‌هایش را از تنش جدا کردم. آخ که چقدر لگد می‌زد و بر روی بدن من چنگ می‌انداخت. گریس را تا سر حد مرگ خفه کردم و سپس اندام مرده او را به قطعات کوچک‌تر برش دادم تا بتوانم گوشت را به اتاق‌های خود آورده و بعد از طبخ آن را بخورم. نمی‌توانی تصور کنی که گوشت ران وی چقدر ترد و لذیذ بود. البته، خوردن تمامی بدن وی ۹ روز زمان برد. این را بدان که من به او تجاوز نکردم و دختر تو به عنوان یک باکره مرد، هرچند دوست داشتم تا قادر به انجام این کار باشم.

untitled24-620x456

ادامه دارد…

با همیاب ۲۴ همراه باشید…

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۷
رویا متذکری

ترستاک

جالب

عجیب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی